اشک عاشق

متن مرتبط با «صبوری در عشق» در سایت اشک عاشق نوشته شده است

در سوگ انکه بی گنه مرد

  • تو که رفتی بعد رفتندل دنیا هم گرفتهواسه مرگ بی گناهیت همه جا را غم گرفتهتوی این دنیای واهیبی گناه بودی و مظلوممثل یک.فرشته آزادبا دو چشم ناز و معصوماما حالا با جور زمانه قرص زیبای اون دو چشمتبسته شد به روی دنیاخاک سرد گرفته جسمتکاش تو می موندی و منمی مردم واسه جونیتواسه اون صورت ماه وواسه آون چشمای خونییتحالا بعد رفتن تودیگه دنیا جای ما نیستاخه مردی کجا رفتدنیا که جای نا مردا نیستبیا و بکش منم امادمنترس از عمر جونیمبیا که آماده مرگمپایان ده به زندگونیم اخه من دلم نمیخاد توی لیست کار دنیامثل خیلی از جوناباشم تو.لیست نٱمرداحالا که مرگ شده اسوننمیترسم دیگه از مرگمن می میمیرم جای توتو فقط بیا و بر گردچه کنم من با دل خونو با حق حق های شبانهکه نمی شناخت دل تو را اماواسه تو می گیره بهانهمردن واسه تو زوده حالابیا برگرد و.بچرخ زمونه تا که دختر ناز مردمبا شادی برگرده به خونه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تاوان عشق

  • ما هر دو سخت دادیم تاوان عشق راتو جان خویش و من هر دو چشم را, ...ادامه مطلب

  • درد

  • دنیا چنان شده که میبینم دگر به چشم درد را تب کرده جسم مردم با فروغ دیدگان سرد را اوضاع چنان  شده  که  حل مشکلات زندگی خون کرده جگر زن و بشکسته کمر شیر مرد را, ...ادامه مطلب

  • دل و عشق

  • دلم گرسنه بود و من عشق را لقمه لقمه  خوراکش کردم اما افسوس ندانستم دل گرسنه نان را میشناسد نه عشق خوشا به حال آنان که در این  وادی حیرانی عاقلند نه عاشق, ...ادامه مطلب

  • مادر

  • بی تو چگونه باور کنم که خانه خانه است بی تو ماندن در اینجا عذاب زمانه است گرمانده ام  در این چهار دیواری جهنمی ان قاب عکس روی دیوار تو تنها بهانه است دیوار و درب و فرش و تسبیح و چادر سفید یاد اور ان روز های خوش و  پر ترانه است این گوشها که پر شده بعد تو از اوای سکوت هر شب منتظر  ان خنده های شبانه است این چشم های بی فروغ خشکیده به سقف هر دم منتظر برگشتن تو از درب خانه است ای موهای ژولیده  اشفته رها به دست باد هر روز منتظر ز دست تو کشیدن شانه است این دل که بی تو می تپد در درون سینه ام چون درب و دیوار این خانه ویران، ویرانه است هر کس رسد ز ره و بیند حال و احوال من گوید نظر کن بر احوالش گویا که دیوانه است اری منم  ای مادر ،نیما کنون که ز داغ فراق تو مجنون ترست  ز فرهاد و مجنون زمانه است , ...ادامه مطلب

  • عشق بی انتها

  • شب است و من و رهی بی انتها رهی که نیست انتها معلوم  سوی کجا من  افتان و خیزان در این ره، رهروم  چه سریست که میکشاند در این ره مرا رهی که پایانش یا غروق دریا میشوم یا که  پر میکشم  چون نور سوی خدا خاص عشق است این ره ای جان من مقصدش نا معلوم و انرا نیست انتها هر که در این ره افتد و راهی شود بس بباید سر کشدپیمانه و جام بلا یکدم از غم باید هم دم ساقی شود گاه دیگر سوی الله شود دست به دعا هر,انتها ...ادامه مطلب

  • عشق بی انتها

  • شب است و من و رهی بی انتها رهی که نیست انتها معلوم  سوی کجا من  افتان و خیزان در این ره، رهروم  چه سریست که میکشاند در این ره مرا رهی که پایانش یا غروق دریا میشوم یا که  پر میکشم  چون نور سوی خدا خاص عشق است این ره ای جان من مقصدش نا معلوم و انرا نیست انتها هر که در این ره افتد و راهی شود بس بباید , ...ادامه مطلب

  • صبوری

  • به مو گفتی صبوری کن صبوری صبوری کن با غم هجران و دوری ولی کن عاقبت تا کی صبوری که فردا می نهندم در تنگ گوری,صبوری,صبوری کن صبوری,صبوری روزبه نعمت الهی,صبوری کن ای دل,صبوری میکنم تا مدار,صبوری میکنم هر بار,صبوری میکنم,صبوری چاوشی,صبوری در عشق,صبوری شعر ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها