ای کهکشان بی نشانکن بر من مسکین نظرراهی بده بر من نشانتا زین زمین خاکیممن پر کشم بر اسمانکین زندگی لعثتییک دم دهد من را امانمن زنده ام اما به زجربا ناله و داد و فغاندر این زمان مبهمگنگ و سکوت و خفقانکاش می شد کاشبرمی گشت دور زمانتا باز می خواندیمآب بابا و ناناه اما افسوس دیگر بر نمی گردد زمانمی آید بر من این نویدچند روزی مانده تا پایان جان بخوانید, ...ادامه مطلب